باسمهتعالی
آفتاب از قدح کعبه، تجلی کرده است
جانِ عشّاق، از این جام شکوفا کرده است
جبرئیل، شهپرِ پرواز کند فرشِ زمین
علیِ عرش نشین، چهره هویدا کرده است
اسدالله است که غالب شده بر کَون و مکان
کعبه از ماه رُخش، نور تمنّا کرده است
صورتش جلوةِ حق باد، وَ چشمِ احمد
«وَاندران آینه، صد گونه تماشا» کرده است
«گفتم این جامِ جهانبین، به تو کی داد حکیم»
گفت: روزی که جهان غرقِ معمّا کرده است
نقطةِ باء به «بسمالله» علیِ اَعلی است
خیلِ آیات، به مهر علی، لب واکرده است
وَلیُ الله است علی، واسطةِ غیب وشهود
رازِ این«هست» به یک منظره معنا کرده است
عَلَمِ «نصرُمِنَ الله» به بازو دارد
فتحِ «سینا» به حولِ یدِ بیضا کرده است
نقشِ نقاشِ ازل، داده به گلگشتِ وجود
برسَریرِ مَلَک و مُلک، سُویدا کرده است
بر جهان، نسبتِ معقول به محسوس علی است
خلق، با حکمت دین، عارف و بینا کرده است
عالم و عادل و زاهد، علیِ َاعلمِ دین
ذوالفقارِ سخنش، فتحِ مُبینا کرده است
گفت: شمشیر بیا، «فُزتُ وَ رَبَّ الْکَعبه»
فانی در «حق» شده و پشت به دنیا کرده است
دهةِ امامت و ولایت مبارکباد.
محمدحسین برزویی
نامه ی مهر...برچسب : نویسنده : mnameiemehra بازدید : 231