ü کاش در کنار زبان بیگانه، زبان گفتگو با تو را نیز – که آشناترین و دیرین ترین مونس فطرت های بشر است – به ما می آموختند!
ü کاش در زنگ شیمی – وقتی سخن از چرخش الکترون ها به دور هسته ی اتم به میان می آمد – اشارتی کافی بود تا من بفهمم تمام عالم هستی و ما سوی الله به گرد وجود شریف تو می چرخند.
ü ای کاش در کنار انواع و اقسام فرمول های پیچیده ریاضی، فیزیک و شیمی، فرمول ساده ی ارتباط با تو را نیز به من یاد می دادند.
ü کاش دبیر فارسی ما گریزی به حدیث معرفت " من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتت جاهلیه" می زد و می گفت که در تفکر شیعی، حیات حقیقی در توجه به امام عصر (ع) و معرفت و محبت و مودت او و مهم تر از آن برائت از دشمنان او معنا می شود.
مهدی جان ، مولایم !!!
ü درس فیزیک، قوانین شکست نور را به من آموخت؛ ولی نفهمیدم « نور خدا » تویی و مقصود از « یهدی الله ِلنوِره مَن یَشاء » نور عالمگیر توست.
ü از سرعت سرسام آور نور (300هزار کیلومتر در ثانیه) برایم گفتند؛ اما اشاره نکردند شعاع دید امام معصوم تا کجاست و نگفتند امام در یک لحظه می تواند تمام عوالم و کهکشان ها را از نظر بگذراند و از احوال همه ی ساکنان زمین و آسمان باخبر شود.
ü وقتی برای کنکور درس می خواندم، کسی مرا برای ثبت نام در دانشگاه معرفت و محبت امام زمان (ع) تشویق نکرد. کسی برایم تبیین نکرد که معرفت امام نیز مراتب دارد و خیلی ها تا آخر عمر در همان دوران طفولیت یا مهد کودک خویش در جا می زنند.