باسمهتعالیخون خدازلف آشفته، چرا چهره برافروختهایاز کجا، باز دل غمزدهای سوختهایبر سر نی به لبت، نغمه قرآن جاریدر تلاوت به جهان «واقعه» آموختهایتا سراپرده میخانه محبوب ازلچشم از جام شهادت، به ابد دوختهایای گل سرخ خدا باورِ صحرای وجودبوستان سوخت، چرا «نایره» افروختهای«آسمان بار امانت نتوانست کشید»تو «ازل» تا به «ابد» با رگ خون دوختهایجان فدای دو لبت باد که درکرب و بلادل هر پیر و جوان در غم خود سوختهایشاه خوبانی و منظور همه دلشدگاناین مقامِ حَسن، از لطفِ که اندوختهایتشنه عشق «ازل» هستی و محبوب «ابد»از «ازل» تا به «ابد» دلبر هر سوختهایمحمدحسین برزویی بخوانید, ...ادامه مطلب
باسمهتعالی«حسین، حسین خونه ما ... »اسمش عبدالله بود ... توی شهر معروف بود به عبدالله دیوونه، همه می شناختنش!مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درستوحسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میدادتو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بودهر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمی دونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد .یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنهدیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمی تونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت ... حسین، حسین خونه ما.مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودت و خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط!عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا؛ حسین، حسین خونه ما.بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن که حسین، حسین خونه عبدالله باشه.اومد خونه به خانمش گفت، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداریخونه هم که اجاره است ... . چه جوری حسین، حسین خونه ما باشه کتکش زد ...گفت عبدالله من نمی دونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری ... و اِلا خودتم میندازم بیرون از خونهعبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمی کردنهی میگفت آقا حسین، حسین قراره خونه ما باشه ...روز اول گذشت، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری، پول آوردی، آوردی، نیاوردی درو به رو خودت و هیئتها باز نمیکنم.عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد و میگفت حسین، حسین خونه مارفت؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید, ...ادامه مطلب
باسمه تعالی «روزی که حرم رضوی بوی خون گرفت.» ساعت ۱۴:۲۶ روز دوشنبه ۳۰ خرداد سال ۱۳۷۳ برابر با عاشورای ۱۴۱۵ هجری قمری و در حالی که رواقها، صحنها، بستها و اطراف مرقد مطهر هشتمین امام معصوم از جمعیت موج میزد و مردم مؤمن از عشق و ارادت به سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع)، غرق عزاداری و نوحهسرایی بودند، صدای مهیب انفجار بمب، فضای روضة منوره رضوی را پر کرد و انفجار سهمگین همه جا را به لرزه در آورد و لحظهای بعد دود غلیظ و بوی خون در فضای سراسر معنویت حرم پخش شد وبا جمعیتی را که مشغول مناجات و عبادت بودند و در فضایی از صمیمیت و اخلاص رازهای دل خود را با امام و پیشوای برحقشان زمزمه میکردند درهم میپیچد. آن روز عاشورا در مشهد مقدس و در حوزه حریم منور رضوی، حقیقتاً به عاشورایی بهیادماندنی در تاریخ، پس از عاشورای حسینی (ع) تبدیل شد و سیصد تن از زایران حرم رضوی و عزادران عاشورای حسینی مجروح شدند که عدهای از آنان اعضایی از بدن خود بهخصوص دست و پایشان را از دست داده بودند و ۲۷ نفر به شهادت رسیدند که همیشه تاریخ مظلومیتشان گریبان گیر دشمنان امامت و ولایت خواهد بود آن روز فضای حریم رضوی بوی خون و سوختگی و دود، گرفته بود، سر و دست و پا و انگشت جدا شده و به اطراف محل و سقف ضریح مطهر پراکنده شده بود و نه تنها سطح حرم و روضه منوره رضوی بلکه قطعات خرد شده پوست و گوشت زائران به همراه خون، سطح دیوارهای حرم مطهر امام و داخل آن را پوشانده و به خون آغشته کرده بود. البته تاریخ پر ماجرای انقلاب شکوهمند اسلامی، از خیانتها و جنایتهای منافقین مالامال است. هیچ روزی بر این انقلاب بزرگ نگذشت مگر اینکه ضربهای بر این انقلاب از ناحیه این مدعیان یاوه گوی طرفدار خلق بر پیکر, ...ادامه مطلب
باسمه تعالیمهرانه (11) سلام بر لاله های خونین در سرزمین گلبرگ های پرپر شده شقایق , همراه با سبزه های همنوا با ناله نسیم , رو به قبله گل ها باید سلام کرد. باید سلام کرد بر آنانی که در آخرین فراز زیارتنامه خود به زیارت سبزترین سیرت و سرخ ترین صورت تاریخ نائل شدند . باید سلام کرد بر زمزمه جاری رودها , با پاهای برهنه. باید سلام کرد به آنانی که لباس های خاکی رنگشان , لباس احرام در "موقعیت ها" بود . با,مهرانه,خونین ...ادامه مطلب
باسمه تعالیسلام بر لاله های خونین * در سرزمین گلبرگ های پرپر شده شقایق , همراه با سبزه های همنوا با ناله نسیم , رو به قبله گل ها باید سلام کرد.باید سلام کرد بر آنانی که در آخرین فراز زیارتنامه خود به زیارت سبزترین سیرت و سرخ ترین صورت تاریخ نائل شدند .باید سلام کرد بر زمزمه جاری رودها , با پاهای بره, ...ادامه مطلب