عوامل سقوط انسان

ساخت وبلاگ

به نام خدا

عوامل سقوط انسان 

انسان ها به علل مختلف این هبوط و سقوط را تجربه می کنند. بخش بزرگی از آیات قرآنی به عوامل و علل سقوط بشر اشاره دارد:


1- خودخواهی و خودپسندی :

یکی از مهم ترین عوامل سقوط بشر، خودپسندی و خودبرتربینی است. همین عامل، اصلی ترین علت سقوط ابلیس بود؛ چراکه خود را از نظر نژادی برتر از آدم می دانست؛ ازنظر وی آتش، برتر از گل و خاک است. (اعراف12) لذا از فرمان الهی به سجده بر آدم سرباز می زند و استکبار می ورزد و هبوط و سقوط می کند. بسیاری از انسان ها نیز گرفتار همین صفت زشت و ناپسند خودپسندی و خودبرتربینی هستند. این گونه است که همانند قوم ثمود سقوط می کنند و از اوج بصیرت به دامن کوردلی و غفلت می افتند. خداوند در82 عنکبوت بیان می کند که قوم ثمود، انسان های دارای بصیرت و آگاهی بودند و به همین دلیل در تمدن، به رشد و شکوفایی بزرگی رسیده و فرهنگ متعالی را ایجاد کرده بودند، ولی در دام تکبر و خودخواهی افتاده و راه دروغ و دغل را در پیش گرفتند و سقوط کردند. (قمر23تا26)

 

2- بی تقوایی: 

از علل سقوط آدمی، بی تقوایی است. بسیاری از مردم برخلاف فرمان های عقل و شرع عمل می کنند و آنچه ناپسند و زشت و بد است را انجام می دهند و حتی امور زشت و نابهنجار را امری ارزشی و زیبا و هنجاری جلوه می دهند. این درحالی است که حرکت در مسیر تقوا به معنای پایبندی به احکام و آموزه های عقلانی و عقلایی و شرعی است که نتیجه آن گشایش همه راه های تعالی و تکامل برروی انسان است. خداوند، سقوط و نابودی امت ها را در بی تقوایی آنان تحلیل می کند (شعراء141تا 150)

 

3- خوشگذرانی و سرمستی:

از دیگر عوامل سقوط انسان به دامن پست رذایل و آتش دوزخ، می توان به خوشگذرانی و سرمستی اشاره کرد. کسانی که از نظر مالی در رفاه قرار گیرند، به سبب اتراف، در دام اسراف و تبذیر می افتند و همه محدودیت های اخلاقی را زیرپا می گذارند. این گونه است که بسیاری از ثروتمندان گرفتار سرمستی و خوشگذرانی می شوند و کمتر به اصول اخلاقی پایبند می گردند و هنجارشکنی در ایشان تقویت می شود. شکوفایی تمدنی که همراه با ثروت و قدرت است، آدمی را دچار جنون خود برتربینی می کند و سرمست می شود و خوشگذرانی را برای مصرف ثروت بی پایان خویش راه درمان می شناسد.

ثروت زیاد، موجب می شود تا شخص به زندگی عادی دلشاد نشود، بلکه بخواهد تا با ثروت خویش عیش و نوش خود را افزایش دهد. لذا در تفریح و سرگرمی راه افراط را می پیماید و اندک اندک تفریحات عادی، او را شاد و سرمست نمی کند. از این رو به دامن خوشگذرانی می افتد و سرمست از باده ثروت و قدرت، همه اصول اخلاقی و هنجاری را زیرپا می گذارد و خدا را بنده نمی شود و بدین ترتیب راه هلاکت و سقوط را برای خود هموار میسازد. از نظر قرآن، چنین رفتاری همان سرمست شدن است که غفلت، نتیجه طبیعی و سقوط، پیامد نهایی آن می باشد. (شعراء941 مجمع البیان، ج7و 8، ص312)

 

4- حزب گرایی : 

از دیگر عوامل سقوط انسان از دایره انسانیت و کمال، گرفتار شدن به دسته بندی های حزبی و جناحی است. افراد برای حفظ منافع گروه و حزب و جناح خویش، حقایق را نادیده می گیرند و به سادگی از مرز راستی می گذرند و دروغگویی را جانمایه رفتار و کردار خویش می سازند. اصولاً همه انسان ها، گرایش به جمع و اجتماع دارند، ولی گاه این اجتماع گرایی به شکل حزب گرایی درمی آید که منافع حزبی را بر حقایق و منافع عمومی چیره می سازد. به طوری که شخص برای رضایت حزب و منافع حزبی، حقایق را فدا می کند. خداوند یکی از صفات اقوامی که هلاک شدند را حزب گرایی ایشان برمی شمارد که بیانگر آن است که حزب گرایی به این مفهوم تا چه اندازه می تواند اسباب سقوط آدمی و جامعه را فراهم آورد. (ص، 21 و 31 و نیز غافر، 30 و 31)


5- قدرت و ثروت : 

قدرت و ثروت مادی از دیگر عوامل سقوط فرد و جامعه است که در آیات69 و0 7 توبه و 11 تا3 1 ص به آن توجه می دهد. بنابراین انسان ها می بایست مواظب و مراقب باشند که قدرت و ثروت ایشان موجبات سقوط آنان را فراهم نیاورد؛ زیرا همان عامل تکامل و شکوفایی استعدادهای انسان و جامعه، می تواند در نقش شمشیر دو لبه عمل کند و موجبات سقوط شخص و یا جامعه را فراهم آورد.

 

6- طغیانگری و فسادگری:

 از دیگر عوامل سقوط آدمی طغیانگری و عبور از حدود قانونی و اخلاقی است که به اشکالی چون ظلم و ستم بروز می کند و زمینه فساد و تباهی در فرد و جامعه را فراهم می آورد. خداوند در آیاتی از جمله 5 حاقه و 9 و 11 فجر و ۶۱و ۶۷ هود به طغیان و ظلم به عنوان عوامل تباهی و نابودی و سقوط قوم ثمود اشاره می کند و از مردم می خواهد تا از این مسأله عبرت گیرند و راه ایشان را نپیمایند؛ زیرا طغیان، فساد در همه زمینه ها را موجب می شود و انسان و جامعه را از انسانیت خود خارج می سازد و به شخص اجازه نمی دهد تا درک درستی از حقایق هستی داشته باشد و تصمیم درست نسبت به مسایل اتخاذ کند. (شعراء، آیات۱۴۱تا ۱۵۳و فجر، 9و ۱۲)

اینها تنها نمونه ها و گوشه هایی از عوامل سقوط آدمی از اوج انسانیت است. با مراجعه به قرآن می توان عوامل و علل دیگری را شناسایی کرد. البته آنچه در اینجا بیان شد، مهم ترین و اساسی ترین علل و عوامل سقوط و تباهی انسان ها و جوامع بشری بود که در قرآن بیان شده است. باشد با پرهیز از همین علل و عوامل، خود را همچنان در اوج نگه داریم و با بهره مندی از ایمان و عمل صالح به عنوان دو بال پرواز، همه اسمای حسنای الهی سرشته در ذات خویش را فعلیت بخشیده و تا اوج خدایی و متاله شدن پرواز کنیم.

نامه ی مهر...
ما را در سایت نامه ی مهر دنبال می کنید

برچسب : عوامل,سقوط,انسان, نویسنده : mnameiemehra بازدید : 172 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت: 21:21