باسمهتعالی« ریشه طغیانها کجاست؟ »محمد بارونیقران کتاب تربیت و هدایت است، کتابی است که در پرتو تمسک به آن و پیروی از دستورات سازندهاش میتوان قلههای علم و معرفت را پیمود و سعادت فردی و اجتماعی جوامع را تضمین نمود. چرا که قرآن نور است و پیمودن راه راست و درست فقط در پرتو نور امکانپذیر است و آنچه افراد را بهسوی پرتگاه میکشاند حرکت در ظلمات و تاریکیهاست.در آیه 14 سوره فلق میخوانیم که «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ یَری»، آیا او نمیداند که خدا میبیند؟ راستی اگر انسانها به این کام نورانی قرآن توجه کنند و همواره خودشان را در محضر خدا ببینند آیا حاضرند کوچکترین نافرمانی آفریدگار جهان انجام دهند؟ آری عالم محضر خداست و در محضر خدا نباید معصیت و گناهی مرتکب شد.آری ایمان به این واقعیت که تمام عالم هستی محضر خداست و در محضر خدا چیزی از رفتارها و حتی نیتهای آدمی پنهان نمیماند، میتواند روی زندگی انسان اثر بگذارد و او را از زشتیها و خلافکاریها باز دارد.نـقـل میکنند بيدار دلى بعد از گناهى توبه كرده بود، و پيوسته میگریست، گفتند: چـرا اینقدر گـريـه میکنی؟ مـگـر نمیدانی خـداونـد مـتـعـال غـفور و توبهپذیر است؟ گفت: آرى میدانم، ممكن است او عفو كند، ولى اين خجالت و شرمسارى كه او مرا ديده چگونه از خود دور سازم؟بهیقین انجام واجبات و ترک محرمات الهی که از سوی قرآن و پیامبر اسلام (ص) و سایر معصومین (ع) میتواند انسان را به قلههای رفیع علم و معرفت بالا ببرد و بیتوجهی به آموزههای دینی و طغیان در برابر فرمانهای الهی نیز سبب گرفتار شدن در باتلاقهای و پرت شدن به درهها خواهد شد، چرا که انسان گناهکار خود بینیاز میبیند و دیگر این که چون خدا را نمیبیند و گمان میکند خدا هم, ...ادامه مطلب
باسمهتعالی« به کجا پناه ببریم؟ »محمد بارونیدر تعریف دنیا آمده است که دنیا نامی است بر مرحلهای ابتدایی از هستی و راز آن را در دوکلمه دانستهاند: اَلَم و اَمَل.در یک منظر دنیا را سرای اَلَم دانستهاند، چرا که دنیا چون گذرگاهی است که در مسیر آتشفشان و صخرههای لرزان بنا شده است و آن را با بلا نیز درهمپیچیدهاند.و در نگاهی دیگر دنیا را سرای اَمَل پنداشتهاند، چرا که خداوند هستیآفرین دنیا را زینت کده ای ساخته و زمین که کانون حیات دنیاست با زینتها آراسته است. البته شیطان نیز در این زینت کده اجازه دارد به تزئین بپردازد؛ اما ویژگی تزئین شیطان آن است که زشتها را زیبا جلوه میدهد و به دنبال فریب و اغواگری انسان است.پس لازم است که برای سلامتی و گذر از این گذرگاه پر از اَلَم و اَمَل به کسی پناه ببریم که راه را بهخوبی به ما نشان بدهد و این را میتوان از درسهایی که در سوره ناس آمده است، آموخت.در سوره ناس خداوند مهربان به پیامبر اسلام (ص) که رهبری جامعه اسلامی را به عهده دارد و الگو و اسوه امت اسلامی است میفرماید: ای پیامبر بگو پناه میبرم به پروردگار مردم، به مالك و حاكم مردم، به (خدا و) معبود مردم، از شر وسوسهگر پنهانکار، كه در درون سینه انسانها وسوسه میکند، خواه از جن باشد یا از انسان! آری باید پناه ببریم به بِرَبِّ النَّاسِ، پروردگار و پرورشدهنده مردم، به ارباب و مربی و معلم انسانها و خود را تحت تربیت او قرار دهیم و درسها و دستورات او را بهخوبی فراگیریم.باید پناه ببریم به مَلِکِ النَّاس ِمالک و حاکم مردم، آنکه قدرت و سلطهاش بر همه چیز و همهکس فزونی دارد و خود را بنده او بدانیم و فرمانش را با جان و اطاعت کنیم.باید پناه ببریم به إلَهِ النَّاسِ به خدای و معبود مردم، به ا, ...ادامه مطلب
باسمهتعالی « به کجا فرار کنیم؟ »محمد بارونی در کتاب پربرکت قرآن که جداکننده حق از باطل است، پروردگار مهربان در سوره ذاریات آیه 50 برای هشدار به بندگان خود میفرماید: فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ، پس بهسوی خدا بگریزید. واژه فرار به معنای گریختن، گریز، جستن، گریختن از پیش دشمن، عقبنشینی، دور شدن ناگهانی و با سرعت زیاد از موضع خطر، تن ندادن و تسلیم نشدن در برابر کاری و یا وضعیتی معنی کردهاند. تعبیر به فرار در آیه «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ»، تعبیر جالب و لطیفی است، چرا که معمولاً فرار در جایی گفته میشود که انسان از یک سو با موجود یا حادثه وحشتناکی روبرو میشود و از سوی دیگر پناهگاهی در نقطهای سراغ دارد، لذا با سرعت تمام از محل حادثه دور میشود و به نقطه امنوامان روی میآورد. ازآنجاکه انسان در میان مخلوقات الهی احتیاجاتش بیشتر و ضعفش در برابر تکالیف سنگین نیز زیادتر است (خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِيفاً – نساء -28) و روزانه در برابر دهها و صدها مسئله مادی و غیرمادی و در میان تمایلات حق و باطل که از طرف خودش یا دیگران بر او عرضه میشود، به پناهگاه و پایگاهی محکم و مستحکم نیازمند است، باید بهسوی خدا فرار کرد و خود را به پناهگاه امن او سپرد. آری! باید فرار کرد، فرار از ظلمات بهسوی نور، فرار از جهل و نادانی به علم و آگاهی، فرار از وحشتها و دلهرهها به امنیت و دلآرامیها. باید فرار کرد، فرار از خرافات به حقیقتها، فرار از تفرقه و جداییها به وحدت و همدلیها، فرار از شرک و بتپرستی به توحید و خداپرستی. باید فرار کرد، فرار از گناه و ناسپاسی به تقوا و پرهیزکاری، فرار از کفر خود و پذیرش توحید خدای متعالی، فرار از عذاب و عقاب, ...ادامه مطلب